سینان یک داکتر جوان موفق که در اطاق عاجل شفاخانه کار میکند. او به تنهایی زندگی می کند و از زندگی آرام و بدون حادثه خود لذت میبرد. یک روز در صبح وقت، او با یک سر و صدا از یک دختر جوان از خواب بیدار شد که تلاش می کرد که به سوی آپارتمان جدید خود حرکت کند. آن دختر هم به طور تصادفی با موتر سینان تصادم میکند. سینان فکر می کند که این یکی از روز های خیلی بد در زندگی او است و هرگز نمی خواهد آن دختر را دوباره ببیند. وقتی سینان می رود به شفاخانه، او می داند که با یک دستیار داکتر جدید که از نزدیک با هم کار خواهد کرد. این دختر به نام نیسان که زیبا اما در با همان کمی غالمغالی است. اکنون، سینان و نیسان باید در همان شفاخانه در بخش عاجل با هم کار کنند. داستان پیچیده تر می شود وقتی خواهر بزرگتر سینان آیله همراه برادر کوچک در همان شفاخانه شروع به کار میکند. در همین حال، آیله در خانه برادرش زندگی می کند تا زمانی که او یک آپارتمان جدید برای خودش می یابد. نیسان، از سویی دیگر، همسایه طبقه بالا سینان می شود. اکنون، سینان زندگی جدید خود را تنظیم کند چرا که او دیگر هرگز آرامش در زندگی خود نمی یابد.